ملاک و معیار انسانیت:

به راستی به چه کسی می­‌توان انسان گفت: آیا کسی که فقط ظاهر و صورتی از انسانیت را دارد به او می­‌توان نام انسان نهاد. به بیان دیگر ملاک‌ها و معیارهای انسانیت کدام است؟
به طور کلی انسان‌ها از لحاظ فیزیکی و زیست‌شناسی با یکدیگر مساوی هستند اما آن‌چه که این ظواهر یک‌سان را از یکدیگر متمایز می­کند امور اکتسابی شامل مسایل فکری، روحی و روانی است که دراین باره نظریات مختلفی ارائه شده و ما در این‌جا به نحو اجمال مهم‌ترین آن‌ها را بیان می­‌کنیم:
 

← علم و دانش


براساس این نظریه هر اندازه که انسان آگاهی و دانش بیشتری پیدا کند انسان­‌تر است و هر اندازه که از علم و دانش بی­‌بهره­‌تر باشد از انسانیت بی­‌بهره­‌تر است. با این مقیاس باید بگوییم که در زمان ما انیشتن که از همه دانشمندان عالم شهرتش بیشتر است انسان­‌ترین انسان­‌های زمان ما بوده است. این معیار اگرچه می‌تواند یک عامل فضیلت و برتری انسان نسبت به دیگران باشد اما به طور مسلم نمی‌تواند نظر جامعی برای انسانیت انسان تلقی گردد.
 

← خلق و خوی


براساس این نظریه انسانیت به علم و دانش نیست. اگرچه علم و دانش شرطی برای انسانیت و یکی از پایه­‌های انسانیت است اما مسلما کافی نیست. انسانیت به خلق و خوی انسان است نه به علم و دانش او.
ممکن است یک انسان همه چیز را بداند و علم و دانش او نیز زیاد باشد اما خلق و خوی او حیوانی بوده و انسانی نباشد. حال اگر بپذیریم که این نظریه طرفداران بیشتری دارد سؤالی که در اینجا مطرح می­‌شود این است که کدام خلق و خوی معیار انسانیت است؟
در پاسخ باید گفت آن خلق و خویی معیار انسانیت است که در محبت و انسان دوستی تجلی پیدا می­‌کند که مادر همه صفات ارزشمند انسانی است. حضرت علی(ع) در این زمینه می­‌فرماید: «« فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا؛ پس آن‌چه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار و آن‌چه را که برای خود نمی‏پسندی برای دیگران مپسند»

[۱]


براساس همین عامل است که ما شیعیان، علی(ع) را یک انسان کامل می­‌دانیم. برای این‌که درد اجتماع را حس کرده و «من» او تبدیل به «ما» شده بود. و خود او خودی بود که همه انسان‌ها را جذب می‌کرد. درد مردم را از درد خودش بیشتر احساس می­‌کرد. ستایش امیرالمومنین(ع) نه فقط به خاطر این است که باب علم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده که فرمود: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا»

[۲]

 بلکه بیشتر از این جهت ستایش می­‌کنیم که انسان بود. این رکن از انسانیت را داشت که به سرنوشت انسان‌های محروم می­‌اندیشید.
 

← اراده


مکتب دیگر می­‌گوید: معیار انسانیت «اراده» است؛ اراده مسلط کننده انسان بر نفس است. به عبارت دیگر معیار انسانیت، تسلط انسان است بر خودش، بر نفس خود، بر اعصاب خود، بر غرایز خود، بر شهوات خود، به طوری که هر کاری که از انسان صادر می­‌شود به حکم عقل و اراده باشد نه به حکم میل. میان میل و اراده فرق است. میل در انسان یک کشش و جاذبه است، جنبه بیرونی دارد، یعنی رابطه‌ای است بین انسان و شئ خارجی که آن شئ انسان را به سوی خودش می­‌کشد. ولی اراده بیشتر جنبه درونی دارد و بر عکس میل است. انسان را از کشش امیال آزاد می­‌کند و امیال را در اختیار انسان قرار می­‌دهد. هر طور که اراده می­‌کند کار می­‌کند نه هر طور که میلش می­‌کشد. بنابراین کسی انسان است که بر خودش مسلط باشد و به هر اندازه که انسان بر خودش مسلط نباشد از انسانیت بدور است.

 

                                                                                                                                                                                                                           


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Damzie آموزش برق تسلا بهرتین سایت تفریحی ویلا در قشم گیگاداک فروشگاه آهن آلات کسائی - اهواز Tyrone فرکتال پیچک فروشگاه ارزان98